حبه حرفهای روزانه
مینویسم که یادم نرود
کار و Cave و فضاپیما و تریلی
داشتم برای استادم میگفتم که دارم دنبال کار میگردم و توی شرکتهای هواپیماسازی هم به علاوه بقیه شرکتها دارم میگردم
و اینکه آیا کسی رو اینجور جاها میشناسه که من بتونم برم بگم فلانی منو استخدام کن
یکم هم درباره این خانم انوشه انصاری حرف زدیم
و اینکه آیا کار کردن توی این شرکتهای خصوصی که الان راه افتادن و دارن همینطوری الکی الکی فضاپیما میسازن شدنیه
برای منی که رئیس جمهورم احمدی نژاده، یا نه

یه چیز جالب گفت شاید برای شما هم جالب باشه:
گفت چند سال پیش یه میلیاردری توی دالاس اومد با من حرف زد
طرف قبلا یه شرکت حمل و نقل از این تریلی ای ها داشته
استاد منم مدتها توی کار موشک سازی بوده و بعدا توبه میکنه و میاد توی دانشگاه که کارای آبرومندانه بکنه
میگفت اون بابا اون موقع اومد به من گفت
میخوام یه موشک بسازم باش حمل و نقل فضایی راه بندازم
و بار بزنم برای ایستگاه میر (اونموقع ظاهرا میر هنوز زنده بوده)
به قول استادم با لهجه دهاتی جنوبی بهش گفته بوده "I'm gonna shoot them up"
استادم میگفت بهش گفتم مگه تریلیه که همینطوری بار خیار بزنی بفرستی بالا
ولی میگفت طرف میخواست واقعا این کار رو بکنه
میگفت این یارو بیش از چند ده ملیون دلار هم خرج این سیستم تریلی فضاییش کرد
ولی بعد از دو سال بیخیال شد و رفت سراغ همون تریلی بازیش

خلاصه گفتم شاید جالب باشه برای شما بگم

اینم بگم که الان این تب فضا خیلی اینجا شدید شده و هر عمله ای رو که میبینی که یکم پول داره زده تو کار فضاپیما ساختن
حالا اینکه به جایی میرسن اینا یا نه من نمیدونم ولی من به یه تعدادیشون خیلی امید دارم



پینوشت:

این جایی که پروژه میاره توی آزمایشگاه ما
یه دستگاه خریده
خیلی جالبه، من تا حالا نمیدونستم که همچین چیزی هم هست
یه اطاقه که میری توش و دستکش دستت میکنه و دیوارها رو میتونی ببینی
پشت دیوارها پروژکتور داره و نقشه انبارها رو میندازه روی دیوار
بعد تو میتونی به طور مجازی توی اون انبار (که اونور آمریکا و زیر زمینه راه بری و حال کنی)
من خدایی نمیدونم که به چه دردی میخوره
ولی چیزی که هست اینه که قراره که بخشی از برنامه سه بعدیش رو من بنویسم و کلی حال کردم از این مسئله
(نمیدونم یادتون هست یا نه، یه نوشته اینجا گذاشته بودم که چند تا مکعب الکی رو کشیده بودم با کامپیوتر)
همان بازی بازی ها حالا شده یک پروژه گرون برای آزمایشگاه ما
(اون دستگاه خودش پانصد هزار دلاره )
خلاصه یه جوری جالب بود برای من که اینها با چند تا مکعبی که من با کامپیوتر کشیده بودم
و انشای بند تمبانی ای که استادم در مدح آن مکعب ها نوشته بود
نیم ملیون دلار خرج کرده اند
(توضیح هم بدم که من شک دارم که قیمت اون اتاقک نیم ملیون دلار باشه شاید کل پروژه اینقدره ولی به هر صورت میدونم که چیز پیشرفته ای هست)
به این سیستم میگن Cave اینجا میتونید درباره اش بخونید (منم تا الان در همین حد اطلاعات دارم )












پینوشت 2:
من هنوز امید دارم که بتونم یه کار مهندسی پیدا کنم حالا توی داکوتای جنوبی هم که شد ، شد. به درک
من امروز سعی کردم همه ایمیل هایی که از فک و فامیل و دوست و آشنا آمده بود و تلمبار شده بود جواب بدم خلاصه اگه خرده برده ای بوده پرداخت شد، اگر هم ایمیلی بوده که جواب داده نشده احتمالا به من نرسیده و گرنه من الان میل باکسم پاک پاکه

اینروزها حتی دیگر دلم زن هم نمیخواهد
فقط هر شب که میخوابم میگم فردا یکی زنگ بزنه بگه دیگه نمیخواد دنبال کار بگردی ما استخدامت میکنیم
خیلی دلم میخواد که این روزهای دنبال کار گشتن تمام بشه
و برگردم سر پروژه و درسم
(آخه اونم گیر کرده وسطش )
TED Talk
من دو نفر رو در زندگیم همیشه ستوده ام اولی برت روتن بود کسی که اولین هواپیمایی رو ساخت که میتونست دور زمین بدون سوختگیری بچرخه (و همینطور اولین فضاپیمای خصوصی رو) و دومی جان کورمک است نویسنده بازی دوم و موتور کواک (که اونم الان زده توی کار فضا)

این هفته تد تالک سخنرانی برت روتن رو درباره آینده صنعت فضا گذاشته، میگه که ما وقتی توی کامپیوتر پیشرفت کردیم که مردم شروع کردن از کامپیوتر برای تفریح استفاده کردن و در صنعت فضایی هم وقتی پیشرفت میکنیم که به عنوان یه تفریح بهش نگاه کنیم. روتن مدرک دانشگاهی نداره ولی شاید از هر کسی تاثیر گذارتر بوده این چند ساله در این صنعت.

تد تالک رو از دست ندید



خلاقیت

یک مقاله خیلی جالب درباره اینکه چطور خلاقیتتون رو افزایش بدید
من به مورد نهم خیلی اعتقاد دارم بهش میگن سرندیپیتی

اینکه میگه مغز باید با تمرین پرورش پیدا کنه هم جالبه ولی من هنوز نمیدونم که چه تمرینی برای مغز لازمه من شک دارم که یک چیزی مثل ریاضی خلاقیت رو زیاد کنه چون در اون صورت ریاضی دانها خلاق ترین آدمها میشدند ولی شاید موسیقی و نقاشی و اینا خلاقیت رو زیاد کنه

من خیلی مقاله میخونم درباره خلاقیت ولی خلاقیتم تکون نمیخوره









منابع بیشتر برای مطالعه روی کاناپه توی هال جلو تلویزیون:
اینهم 50 روش رو معرفی میکنه برای افزایش خلاقیت (خلاقیت نوشتاری) من فقط از اینکه گفته رقص را فراموش نکنید حال کردم
اینهم یک سری حرفهای جالب برای اینکه از حرف احمقانه زدن نترسید
خلاقیت خوب خیلی به مغز بستگی داره ولی توی این مقاله میتونید روشهایی رو پیدا کنید که تنها با دنبال کردن اونها به جوابهای خلاقانه برای مسئله برسید (حتی نرم افزار هم ساخته شده برای این کارها) به تریز هم اشاره شده کمی
گفتگو
اولی: ببخشید شما نوشته هاتون تحت تاثیر صادق هدایته؟
دومی: والا نه، بیشتر با الهام از راننده کامیونیه که توی اصفهان پنج سال باهامون همسایه بود


پینوشت:
از همه اونهای که ایمیل زدن و مودبانه و غیر مودبانه درباره نوشته دفعه پیش تذکر دادن ممنونم
نوشته قبلی رو حذف کردم
ولی خدایی یه شعر سروده بودم با الهام از شعر آیدا در آینه شاملو به نام "محمود در مستراح" هنوز دلم میخواد اینجا بذارمش
بالا و پایین زندگی
والا اینکه میگن زندگی بالا پایین داره قبول ،
ولی دیگه چرا اینهمه بالا و پایینش فاصله اش کمه؟

آقا ما تا از این استادمون اینجا تعریف کردیم رم کرد.
من یه قسمتی از برنامه ای که برای یه جایی نوشته بودیم رو اشتباه نوشته بودم. پریروز فهمیده بود و خشتک و لچک ما رو یکی کرد
یه پونصد تا ایمیل تا حالا فرستاده که چرا توی یه برنامه خیلی مهم، تو باید همچین اشتباهی کرده باشی، میگم بابا مایکروسافتم اشتباه میکنه، از من که رئیس جمهورم هم احمدی نژاده دیگه چه انتظاری داری!
خوبه چهار روز پیشش اینجا کلی درباره اش نوشته بودم

به قول اون رفیقم "کره خر، امان بده، دارم ازت تعریف میکنم"

امروز بعد از چند روز تعطیلی رفتم پیشش برای عذر خواهی، که بهش بگم من حواسم اینروزا پرته و دارم دنبال کار میگردم و زن هم ندارم و اینا

میگه تو داری Passion ات رو توی کار دانشگاهی از دست میدی


راست میگه
ولی من وقتی میبینم که از یه شرکت کار درست هم که بهم زنگ میزنن برای کار technical support میخوان بگیرن که تلفن جواب بدم به یه سری آمرکاییه گاو، دیگه پشن از کجام بیارم برای تحقیق


آره زندگی بالا و پایین داره که پشت هم میاد
با این تفاوت که از پایین تا بالا رفتنش نفس آدم رو میبره و آدم رو به هن و هن میندازه ولی از بالا تا پایین آمدنش بیشتر مدل سقوط آزاده، تالاپ
استاد
من اینجا یه استاد خیلی حسابی دارم که به شاگردی کردن کنارش واقعا افتخار میکنم
هر چند بعضی موقع ها بیخودی به من گیر میده که چرا تنبل بازی در میاری (با اینکه تنبل بازی من اینجا در برابر حجم تنبلیم در ایران صفره) اما من شخصا با همه بد خلقیهاش بهش خیلی از نظر علمی مدیونم و احترام میذارم


اولین چیزی که به من یاد داد اینجا این بود
" هر ایده ای رو هر چند مشکل، میشه عملی کرد
به شرطی که دو تا پارامتر فراهم باشه
پول و زمان
که معمولا یکیش نیست"



اینا رو نوشتم که خودمم یادم بمونه که دفعه بعدی وسط میانترمها یهو نخوام ایده اقتصادی بدم و وقت صرفش کنم و گه بزنم به میانترمم (آخر هم به جایی نرسه)
زندگی یعنی...
پدرم روزی میگفت هر موقع تعریف زندگی را فهمیدی بیا و به منم بگو، امروز فهمیدم معنی زندگی رو، با همه وجود


"زندگی مثل ملافه ای میمونه که از تشک تختت تنها چند میلیمتر کوچکتره
هر طرفش رو که درست میکنی از یه ور دیگه بد جوری در میره"


پدر این کوچکترین کاری بود که میتونستم در برابر همه محبتهات و بزرگواریهات و زحمتهایی که برام کشیدی این همه سال، انجام بدم ومعنای زندگی رو که فهمیده بودم به شما هم بگم

به مادر سلام منو برسونید


ارادتمند
خرس کوچک





پینوشت:
یه جایی توی کتاب سیزارتا باباش وقتی میبینه این بچه در و دیوونه اش آدم نمیشه میگه برو و راه به کمال رسیدن رو پیدا کن و وقتی پیدا کردی بیا به من هم بگو (که بعد بچه هه میره با فاحشه هه دوست میشه، زرشک) باید بگم بابای سیزارتا از پدر ما تقلید کرده اون تیکه رو
شام

اگه این کمپانی من رو استخدام کنه قول میدم به تک تک خواننده های این وبلاگ (که الان شمردم) یدونه شام مفصل بدم به صورت حضوری و غیر حضوری

فقط کاش اینا منو استخدام کنن


پینوشت:
ولی به خدا ظلمه من یک سال و دو ماهه آمده ام اینجا انوقت باید برم دنبال کار بگردم ظلمه به خدا
اندر باب Human Computation و علت خوش حالی من

آقا من امروز خیلی کف کردم
امروز رفتم توی وبلاگ سایت بی بی سی [این صفحه] دیدم بالای قسمت کامنتهاش نوشته

توجه توجه

برای تبدیل خط فرنگی به فارسی از اینجا استفاده کنین


در حقیقت این برنامه رو دو تا از دوستای من نوشته اند، چه شبهایی که اینا داشتن الگوریتم برنامه شون رو تصحیح میکردن. و یا همفکری میکردن
و چه ایده هایی که جداییشون هیچوقت نذاشت توی برنامه وارد بشه
یکیشون موند ایران و یکی اومد اینجا
اونی که ایران مونده بهترین همخانه من بود و بهترین رفیقم
بگذریم،

حدود دو سال هست که روی این برنامه کاری انجام نشده ولی شاید به زودی دوباره شروع بشه تصحیحش
موتور داخلیش کمی هوشمنده و میتونه خودش رو بهبود بده در طی سال ولی اگه کاری روش انجام نشه به خودی خود به جایی نمیرسه
و من فکر کنم هر کسی که الان بخواد یه برنامه بهتر بنویسه میتونه این کار رو بکنه بخصوص با تکنولوژی هایی که این دو ساله بیرون اومده
آره خلاصه اینهم داستان نوستالوژی شدن امروز ما بود


Human Computation
در مورد هیومن کامپیوتیشن خیلی حرف دارم و باید یکم مقاله هایی که دارم رو مرتب کنم و بعد بیام کلی چیز اینجا بنویسم فقط این رو بگم که الان خیلی از وبسایتها روی این ایده بنا شده که انسان سریعترین پردازنده دنیاست. و اینکه مدت زمانی که مردم در یک سال گذاشته اند که روی اینترنت ورق بازی کنند خیلی بیش از زمانی است که برای ساخت اهرام ثلاثه مصرف شده پس چرا از این پردازش مفتی استفاده نکنیم (سایتهایی مثل Digg و Delicious دقیقا با همین تصور آغاز به کار کردند)

این ویدیو رو هم ببینید این بابا خیلی کارش درسته و در حقیقت کسی بود که این عکسهای با پس زمینه رو برای جلوگیری از سو استفاده های برنامه های آنلاین اختراع کرد و بابتش میلیونها دلار پول آورد در دانشگاه کارنگی ملون (این عکسهایی رو میگم که وقتی میخواهید ایمیل جدید باز کنید میاد جلوتون میگه اگه راست میگی بگو توی این چی نوشته) ویدویش خیلی جالبه نیازی نیست که آدم اهل کامپیوتر باشین تا خوشتون بیاد باید اهل دل باشین
اپرا و انوشه انصاری
مصاحبه اپرا و انوشه انصاری رو اونهایی که ندیدن اینجا میتونن ببینن


پینوشت:
این لهجه اش شبیه این دختر دیونه هه است که با ما همگروهه
میترسم انوشه انصاری هم به خودخواهی همین رفیقمون باشه
آگهی ویژه و تولید نرم افزار
اول آنکه:
حضرت ابوی یک فروند عکس فرستاده اند و امر کرده اند که اینجا منتشر شود، حسب الامر ایشان عکس را منتشر میکنیم امیدوارم دوستانی که برای امشب برنامه سکس داشته اند را عیششان را مکدر نکرده باشیم با انتشار آن (عکس بدون توضیح است خودتان بخوانید رویش را)





روی تابلو نوشته اولین نرم افزار حجاب با عنوان "فرزندان را از کودکی با چادر آشنا کنید" منتشر شد


دوم:
حالا که بحث تولید نرم افزار شد من هم یک چیزی دارم که بگویم
شرکت نتفلیکس یک مسابقه گذاشته که به کسی که یک برنامه بنویسه که بتونه الگوریتم پیشنهاد فیلم این شرکت رو به اندازه 10 درصد بهبود بده 20 ملیون دلار جایزه بده. هنوز یک هفته از اعلام این جایزه نگذشته که یک گروه آمده اند برنامه ای نوشته اند که همین الانش از خود برنامه نت فلیکس بهتر کار میکنه (توجه کنید که هنوز یک هقته هم از اعلام این جایزه نگذشته و تا سال 2011 وقت هست برای اعلام برنده)، رهبر این تیمی هم که این برنامه جدید رو نوشته هم این خانم هست


پینوشت:
من مانده ام این شرکت شیاد و بی پدری که این برنامه حجاب را نوشته چفدر دولت را تیغ زده سر این، و پولی که باید صرف مملکت شود را خرج این کرده، آخه کجای دین ما میگوید که سر دختر بچه باید چادر کرد؟
Employee Referral Market
"دوست داری با دوست من که دوست داره با دوست تو کار کنه کار کنی؟ "

پینوشت:
توی آمریکا یک کمپانی هایی هست که خوشون بهش میگن head hunting agency
در حقیقت کارش این هست که برای شرکتهای بزرگ و حساس آدم های مناسب رو پیدا میکنن

بذارید مثالی بزنم:
فرض کنید یک کمپانی معروف مثل بوئینگ بخواد روی یک پروژه جدید کار کنه، و برای این پروژه به دو نفر محقق با درجه دکترا در زمینه مرتبط نیاز داشته باشه، معمولا اینطوره که اگر بوئینگ بیاد و آگهی بده که آهای ملت ما به دو تا دکتر توی فلان زمینه نیاز داریم فورا رقیبهاش میفهمن که بوئینگ داره روی چی کار میکنه و برای همین بوئینگ میاد با این کمپانی های هد هانتینگ قرارداد میبنده که براش آدم پیدا کنن و همه مصاحبه ها رو انجام بدن و در آخرین مرحله اونها رو معرفی کنن به بوئینگ. و اگه بوئینگ حال کرد و اون بابا رو استخدام کرد معمولا شرکتی که اون یارو رو معرفی کرده یه پول قلمبه ای میگیره (برای یه آدم خیلی معمولی اینا حد اقل 3000 دلار میگیرن حالا چه برسه به اینکه یه آدم کار درست و خوش تیپ پیدا کنند)

در حقیقت این صنعت متخصص پیدا کنی عجیب صنعت پرسودی شده اینروزها و هر کسی رفته یه کمپانی هد هانتینگ راه انداخته مثلا طرف خودش یه مدرک بیوشیمی داره و الان برای کمپانی های دارو سازی آدم پیدا میکنه

علت اینکه اینهمه حرف زدم این بود که یه مقاله خوندم که نوشته سود این کار (همین متخصص پیدا کردن) در بریتانیا فقط 7.6 میلیارد پونده (من خدایی شک دارم این صحت داشته باشه شاید من دارم اشتباهی ترجمه میکنم ولی اونجا اینو نوشته) و به همین علت الان کلی سایت راه افتاده که شبیه اورکاته منتها شما عوض اینکه دوست دختر خودتون و زن همسایه و بغال سر کوچه رو به لیست دوستانتون اضافه کنید میاید آدمهای متخصصی که اطرافتون میشناسید رو اضافه میکنید و کمپانی ها توی این سایتها میگردن و اگه توسط شما به یکی از دوستانتان کاری پیشنهاد کنند دوزارم توی جیب شما میره که این دوزار خیلی بیش از حقوق یک ماه منه)

پینوشت دوم:
یکی بیاد منو پیدا کنه :)
نوشته های نیمه شب
اول اینکه:

یه دوستی همیشه برای من یه ایمیل میفرسته و یه جمله توش هست، نوشته "چیزی که تو را نکشد حتما قویترت خواهد کرد"
من از اون دوست ممنونم، همیشه، البته یه تبصره هم دارد که باید به این جمله اضافه کرد "چیزی که تو را نکشد به شرط اینکه جر هم نخوری حتما قویترت خواهد کرد"



دوم:
من هر ساله با این نظر همکلاسانم مخالف بودم که میگویند زنها را نباید بگذارند مهندسی بخوانند
و همیشه هم با این عقیده جنگیده ام
این جنگ تا آنجا ادامه پیدا میکند که من هر سال یک هم گروهی دختر توی یکی از درسهام پیدا میکنم و اون اینقدر اعصابم رو خرد میکنه که کل منورالفکری رو یه آنی میزارم کنار
آقا من به کی بگم من از ساعت 11 به بعد میتونم کار کنم نه زود تر به کسی چه هان
کسی هم حق نداره روی روح من جفت پا معلق بزنه و روی اعصابم راه بره با ناپخته بازیاش
من از کلاس سوم دبستان تا حالا ندیده بودم کسی بره پیش استاد درس از هم گروهی هاش شکایت کنه
دیگه هر خری که یه بار توی یه گروه کار کرده باشه میدونه که این تف سربالاست
دیروز سه ساعت داستان نوشته توی ایمیل که بگه من یه کلاس توی دانشگاه درس میدم و امروزم یه میتینگ دارم
خدایی خیلی جلو خودمو گرفتم که توی جوابش ننویسم "به تخمم!!"
(من شاید از فمینستهای وبلاگسان مجبور شم یه کمکی بخوام در اینکه به من بگن من چه کنم با کسی که ادعایش بیش از عقلشه)
هیچ دلم نمیخواد با یه آدم پاچه پاره کارم به فوحش و فوحش کاری بکشه اونم به زبان بیگانه



سوم:
یه چیز دیگه هم باید بگم زبان فرترن مثل این کامیون قدیمیا میمونه که توی هند بهش زلم زیمبو آویزون میکنن و بار میکشن، شاید یه زوری داشته باشه ولی بد چیزیه


و آخر هم اینکه:
کره شمالی هم که بمب اتم ساخت
انشاالله بمب اتمی خودمون
انشاالله چرنوبیل وطنی
محققها
محققان دو دسته اند:


آنها که تلاش میکنند دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنند

و آنها که مقاله منتشر میکنند
سایت سکسی من
من یه دستی به سر و روی سایتم کشیدم و یکم شسته رفته تر اش کردم (این وبلاگ را نمیگم ها اشتباه نشه)


دارم دنبال کار میگردم، بنابر این همه عکس های خنده دار و نوشته های سکسی ای که داشتم را از توی سایتم برداشتم که آبروریزی نشود

این لاکپشته هم بود برای اینکه کفران نعمت نشه گفتم بذارمش اینجا

خدا بیامرزدش



این جمله را هم چپاندم داخل وبسایته که هر کی اومد دید فکر کنه من آخر مالتی دیسپلینری ام
"Most advances in science come when a person for one reason or another is forced to change fields" -Peter Borden, Physicist

خدایی من موندم آدم برای اینکه زندگیش بگذره روزانه چقدر باید دروغ بگه، نمیدونم پدر بزرگهای ما هم به همین اندازه ما خالی میبستن برای کار پیدا کردن یا اون موقع کمتر بوده

روم نمیشه بگم ولی صفحه اولش پر از غلط انگلیسی بود
Holy Fuck a.k.a MIT Sketching
اگر اینترنت پر سرعت دارید این فیلم رو ببینید جریانش یک استاد دیوانه در آزمایشگاه هوش مصنوعی MIT یک نرم افزار ساخته که شما یک سیستم مکانیکی را نقاشی میکنید بعد او نه تنها تشخیص میدهد بلکه آنرا شبیه سازی هم میکند






تدی را برایتان گفتم حالا هم این آمده، این دیوانه کننده است این ها دارند بدجوری با اینکارشان CAD را متحول میکنند میترسم تا چند سال دیگر هر بچه دبیرستانی ای که نقاشی بلد است بتواند کار یک مهندس مکانیک الان را بکند

من دلم میخواهد بدانم آینده چه شکلی خواهد بود. من باید بدانم، همین الان


پینوشت:
این جواب استاد من است به من در جواب اینکه من ازش پرسیده ام اینها چطور این کار را میکنند، ظاهرا اینها فقط تشخیص شکلها را انجام میدهند و کار شبیه سازی را زیر زیرکی ورچپان کرده اند به Working Model

حالا من هی بگم این استاد من خفن ترین آدم دنیاست شما بگین نه

Actually, do not be too impressed. The concept is clever, but not too difficult.

First, all they do is draw simple objects. No problem with this. Can be done
with Flash. Just keep track of the points. Then they send the information to
Working Model. I have used that problem for over 15 years. I was one of the
first to use it in engineering and even got a license to include it with all my
CDs for Dynamics.

Now, draw the object with some markings, send the data as a simple text file to
Working model and run. It would be much easier just to do it in working model
directly.

There is a very big problem with drawing engineering objects, they are not
precise. We need high accuracy or weird things happen.

We can talk more, but it really is not that impressive. The idea to like drawing
with Work Model is interesting and clever. Remember, they did not do any
mechanical simulation programming, just used Working Model.

اصل چهارم سیاه در مدیریت زمان
این اصل بیان میکنه که:

"اگر کاری بخواهد تمام شود
اول لازم است که شروع شود"


پینوشت:
شاید به نظر مسخره بیاد ولی من امروز خیلی به این معتقدم
چی کار میکنی؟
دارم کار میکنم که پول جمع کنم خانمم رو بفرستم فضا!!!

هیچ دلم نمیخواد توی زندگیش کمبودی حس کنه :)




پینوشت:

برخلاف دوستانی که اعتقاد دارند انوشه انصاری کمکی به بشریت نکرده من به شدت معتقدم اون یکی از تاثیر گذار ترین انسانها در این چند سال اخیر بوده

او بود که با پایه گذاری جایزه انصاری از جیب خودش باعث طراحی اولین سفینه فضایی تجاری توسط برت روتن شد (یادش بخیر برت روتن یک دوره ای نابغه ای بود برای من اینجا که آمدم اولین کاری که کردم یک تقاضا برای کار در کمپانی اش فرستادم نامه آمد که ما آمریکایی هایی که دو ملیت دارند را هم قبول نمیکنید چه برسد به شما که رئیس جمهورتان هم زنا زاده است )

خط هوایی ویرجین آتلانتیک اخیرن اعلام کرده که تعدادی سفینه خریده و میخواهد با آن سفر فضایی انجام دهد، اسمش را هم گذاشته اند "فرشته (دوشیزه) کهکشان" Virgin Galactic